ازآنجا کـه مدیران اجرایی و غیراجرایی برایـانجام وظیفه مباشرت خود نسبت بـه صاحبان سرمایـه، هویت از چه اجزایی تشکیل شده چگونه شکل گرفتهاست مسئولیتانواع مخاطرات درون زمـینـه‌های مالی، اداری و تجاریو رعایت الزامات قانونی را برعهده دارند، وجود حسابرسی داخلیرا بـه عنوان بخشی از سیستم کنترل داخلی ضروری مـی‌دانند.

نشریـهحسابرس به منظور آشنایی مخاطبان خود با این بخش از حرفهحسابرسی، با دعوت از صاحبنظران و دست‌اندرکاران، مـیزگردی درون اینزمـینـه برگزار کرد.

در اینمـیزگرد مباحث زیر با تاکید بر جنبه کاربردی آنـها محورگفتگو بود:

وظایف حسابرس داخلی و بهترین جایگاهواحد حسابرسی داخلی درون سازمان یک شرکت،

روشـهای استفاده از خدمات حسابرسی داخلی (تشکیل واحدحسابرسی داخلی، خرید خدمات حسابرسی داخلی یـاترکیبی از آن)،

آثار متقابل حسابرسی داخلی و حسابرسی مستقل و آثار فعالیتهایحسابرسان داخلی بردامنـه رسیدگیـهای حسابرسان مستقل،

نقش حسابرسی داخلی درون بهبود کیفیت گزارشگری مالی،

وجود و رعایت آیین‌رفتار حرفه‌ای درخصوص حسابرسان داخلی،و

چگونگی ارزیـابی عملکرد حسابرسی داخلی.

اعضایشرکت‌کننده درون مـیزگرد عبارت بودند از:

محمدجواد صفار دبیرکل جامعهحسابداران رسمـی ایران،

خانم زینت مرادی‌نیـا مدیر پذیرش و امور مجامع سازمان بورس اوراق بهادار،

دکتر رضا نظری عضوشورای مدیریت فصلنامـه حسابرس،

علی کاردُر عضو هیئت مدیرهو مدیرمالی شرکت ملی نفت ایران،

دکتر حسین کثیری مدیرعاملموسسه حسابرسی هوشمندیـار،

عباس ارباب‌سلیمانیپژوهشگر ارشد مرکز تحقیقات تخصصی حسابداری و حسابرسیسازمان حسابرسی.

 

دکترنظری‌

حضورشما را درون این مـیزگرد خوشامد مـی‌گوییم. هویت از چه اجزایی تشکیل شده چگونه شکل گرفتهاست بحث را بااین سئوال شروع مـی‌کنیم کـه واحد حسابرسی داخلی چهوظایفی دارد و از لحاظ سازمانی و ساختاری چه جایگاهیباید داشته باشد که تا بتواند بـه هدفهای تعیین شده برسد.

 

 

صفار

حسابرسیداخلی درون عین گستردگی، دو هدف بیشتر ندارد.

اولاینکه اطمـینان پیدا کند کـه سیستم کنترل داخلیمناسبی درون شرکت مستقر هست و وجود دارد و دوم اینکه این سیستمبه‌درستی اجرا مـی‌شود. هویت از چه اجزایی تشکیل شده چگونه شکل گرفتهاست به‌نظر من این اصل قضیـه است. اشارهکردم بـه گستردگی بحث حسابرسی داخلی کـه به‌نظر مـی‌رسدتمام شئون شرکت را دربرمـی‌گیرد و بحث حسابرسی عملیـاتیـهم درون واقع بخشی از همـین موضوع است.

 

کاردُر

فرایندکنترل داخلی کـه حسابرسی داخلی را بـه عنوان یکی ازعناصرآن نام مـی‌بریم کل سازمان را زیرنظر دارد بـه همـیندلیل حسابرسی داخلی حتما بنابرقاعده بـه بالا‌ترینمقام سازمان متصل باشد. درون سازمانـهای دولتی رئیس هیئتمدیره دارای وظایف وسیعی هست و قدرت زیـادیدارد. حسابرس داخلی از نظر جایگاه درون یک سازمان بایدبه بالا‌ترین نقطه یعنی هیئت مدیره متصل باشد وامکان دسترسی بـه تمام واحدهای سازمان را داشته باشد ودر هر زمانیکه احساس خطر یـا انحراف درون هر یک از موضوعات جزو وظایفش پیداکرد، حتما بتواند بـه سرعت بـه جایگاه بالا‌ دسترسی پیداکند و گزارش و اطلا‌عاتش را بـه آن برساند.

وظایفحسابرسی داخلی درون عمل این هست که مراقبت کند گزارشـهایمالی از صحت لا‌زم برخوردار باشد. حتما مراقبت کند استانداردهایحسابداری رعایت شده باشد و رویدادهای مالی بدوناشتباه درون حسابها بازتاب یـافته باشد. حسابرس داخلی بایدمواظبت کند کـه تمام مقررات، ضوابط، دستورعملها، آیین‌نامـه‌ها وکنترلهای داخلی بدقت درون سازمان رعایت شود و از مسیرمنحرف نشود و در انتها یک ارزیـابی از مـیزان انحراف ازمقررات، ضوابط و... بـه عمل آورد. حسابرس داخلی نظارت مـی‌کند بر وجودداراییـها و نحوه به‌کارگیری آنـها. حسابرس داخلیـاه و برنامـه‌های کوتاهمدت یـا درازمدت سازمان را ارزیـابیمـی‌کند. به منظور مثال کاری کـه قرار بود درون مدت زمانی معینو با هزینـه معین انجام شود، آیـا انجام شده هست و آیـاکارایی و اثربخشی لا‌زم را داشته است؟

 

دکترکثیری‌

حسابرسیداخلی به‌طور سنتی بخشی از سیستم کنترل داخلیشمرده مـی‌شود کـه از طریق بررسی و ارزیـابی کنترلهایداخلی بـه مدیریت واحدهای اقتصادی درون ایفایوظایف خودشان کمک مـی‌کند. اما همزمان با مطرح شدن ایده جدیدِ<نظام راهبری بنگاه> یـا <راهبری سازمان> درون ادبیـاتمدیریت، تحولی درون دهه اخیر درون حسابرسی داخلیـاتفاق افتاد. زمانی کـه این مفهوم درون ادبیـات شرکتها شکل گرفت،گفته شد کـه حسابرسی داخلی بخشی جدایی‌ناپذیراز نظام < راهبری سازمان> است. به‌طور ساده راهبری سازمانمکانیزمـی هست که وظیفه هدایت و کنترل سازمان را بـه سمتهدفهای خود یـا هدف اصلیش کـه خلق ارزش به منظور سهامدارانشاست،به‌عهده دارد. اجزای نظام راهبری سازمان شامل هیئت مدیره، کمـیته حسابرسی، مدیریت ارشد، حسابرسان مستقل،حسابرسان داخلی و ارگانـهای

نظارتیـاست . لذا حسابرسی داخلی بخش جدایی‌ناپذیر ازنظام راهبری سازمان شناخته مـی‌شود.

حسابرسیداخلی از طریق ارزیـابی کنترلهای داخلی و پیشنـهادهاییکه درون راستای بهبود عملیـات ارائه مـی‌کند بـه راهبریسازمان درون دستیـابی بـه هدف کمک مـی‌دهد. جایگاه سازمانیحسابرسی داخلی حتما به‌گونـه‌ای باشد کـه حسابرس داخلیبتواند وظایفی را کـه برعهده‌ دارد به‌نحو احسن انجام دهد. برایـاین منظور حتما بتواند استقلا‌ل خود را حفظ کند. استقلا‌ل او از چندجنبه مطرح مـی‌شود: هویت از چه اجزایی تشکیل شده چگونه شکل گرفتهاست یکی از لحاظ دسترسی بـه مدیریتسازمان، دیگری‌استقلا‌ل از فعالیتی کـه انجام مـی‌دهدو سوم، از لحاظ اعمال نظر و رای مستقل، یعنی رای خودشرا بتواند دور از تعصب و جانبداری مطرح کند. مدیریت بایدجایگاه حسابرسی داخلی را درون سازمان به‌گونـه‌ای تعریفکند کـه حسابرس داخلی بتواند استقلا‌ل خود را حفظ کند. به‌علا‌وه شرح وظایفمدون و از قبل تعیین شده‌ای به منظور واحد حسابرسی درسازمان تایید شده باشد. اگر حسابرسی داخلی زیرنظر هیئت مدیره یـا کمـیته حسابرسی فعالیتد این بهترین جایگاهی هست که مـی‌تواند داشتهباشد.

 

ارباب‌سلیمانی

 

‌اولباید تعریف حسابرسی داخلی را بشناسیم، بعد بهاستناد آن تعریف شاید بهتر بتوانیم تشخیص دهیم کهچه وظایفی دارد و جایگاهش چیست. انجمن حسابرسان داخلیـامریکا از حسابرسی داخلی بـه عنوان "وظیفه ارزیـابیمستقلی کـه با هدف کمک بـه کارکنان بنگاه درون ایفای هرچه بهتر وموثرتر وظایفشان، درون درون واحد اقتصادی بـه وجود مـی‌آیدتا فعالیتهای آن را رسیدگی و ارزیـابی کند"،یـاد مـی‌کند.

انجمنحسابداران عمومـی و دولتی انگستان(CIPFA) ، حسابرسی داخلیرا "وظیفه ارزیـابی مستقلی کـه توسط مدیریتسازمان به منظور بررسی سیستم کنترل داخلی ایجاد مـی‌شودتاکفایت سیستم کنترل داخلی را از دیدگاه درست و مناسب،اقتصادی، اثربخش و کارامد بودن استفاده از منابع سازمان آموزن، ارزیـابیو گزارش کند" تعریف مـی‌کند.

درهمـه این تعاریف یک نکته بسیـار بارز وجود دارد و آن همتاکید بسیـار زیـاد روی کلمـه <مستقل> و <استقلا‌ل>است. اینجاست کـه جایگاه حسابرسی داخلی مفهوم خودش را پیدامـی‌کند. چه جور جایگاهی حتما داشته باشد که تا بتواند آناستقلا‌ل را، حفظ کند.

وظایفحسابرسی داخلی، تمام ابعاد یک سازمان، یک شرکت یـایک دستگاه را دربر مـی‌گیرد. گرچه به‌طور سنتی کلمـهحسابرسی با حیطه امورمالی سروکار دارد اما حسابرسان داخلیبه شدتِ حسابرسان مستقل، تنـها درگیر کارهای مالی نیستند.یعنی تمام کنترلهایی کـه در سازمان وجود دارد کـه سیستمحسابداری نیز خودش درون واقع بخشی از سیستم کنترلیـاست، جزیی از سیستم کنترل مدیریت شرکت بـه حساب مـی‌آیند.انواع زیرمجموعه‌های سیستمـی کـه در هر شرکتی برایـاداره آن شرکت ضرورت پیدا مـی‌کند، همـه جزو قلمرو وظایفحسابرسان داخلی قرار مـی‌گیرد.

تا ویژگیـهایـانجام دهندگان این وظایف روشن نشود، حساسیت جایگاهسازمانی حسابرسی داخلی را نمـی‌توان به‌درستی درککرد.ی حتما به این کار گمارده شود که

1) دانشتخصصی حسابرسی داشته باشد،

2) علا‌وهبر زمـینـه‌های مالی، درون سایر زمـینـه‌ها نیزصاحبنظر باشد،

3) پیروآداب و اصول مدون حرفه‌ای باشد،

4) استقلا‌لرای داشته باشد،

5) رازدارو محرم باشد،

6) ازصلا‌حیت اخلا‌قی، اجتماعی و حرفه‌ای بالا‌ییبرخوردار باشد و

7) کارشرا حرفه‌ای انجام دهد.

اگرلحظه‌ای بـه واقعیتهای موجود درون بیشتر شرکتها و بنگاههایـایرانی بیندیشیم، با کمال تاسف متوجه خواهیمشد کـه در اکثر موارد،انی عملا‌ً بـه این وظیفه خطیرگمارده مـی‌شوند که

1) دورانپیش از بازنشستگی را مـی‌گذرانند،

2) مـیزانتحصیل و تخصص آنان، نقشی درون انتخابشان ندارد،

3) قراراست نماینده این یـا آن باشند، یـا

4) چونقرار هست حداکثر، بـه ممـیزی اسناد بپردازند، بعد مـهم نیست کـه چهویژگیـهایی دارند.

اگرقرار هست حسابرسی داخلی بـه معنای واقعی آن، یعنیبا حسابرسان ورزیده فعالیت کند آنگاه متوجه مـی‌شویم کهاولا‌ً، کلیت حسابرسی داخلی حتما خواسته باطنی،قلبی و همچنین، ظاهری مدیریت ارشد بنگاه باشد؛ چهاگر نباشد، همانی مـی‌شود کـه اکنون وجود دارد. ثانیـاً، از حمایتمستقیم و غیرمستقیم مدیریت ارشد بنگاه برخوردارباشد و ثالثاً، بـه بالا‌ترین مقام بنگاه گزارش کند که تا اثربخش باشد.

مرسوماست کـه مـی‌گویند حسابرسی داخلی حتما به بالا‌ترینمقام سازمانی گزارش بدهد. دلیل آن هم خیلی ساده و شایدتا حدی هم آزموده شده است. حسابرسی داخلی مدتها زیرنظرامور اداری بود، بعد زیرنظر امورمالی قرار گرفت و ناکارامدیآن ثابت شده است. مدیران همتراز نمـی‌توانند از یکدیگرحساب بعد بگیرند. بـه همـین دلیل امروزه متداولترین جایگاهآن کمـیته حسابرسی است. یعنی کمـیته‌ای ازاعضای هیئت مدیره ، 3 نفر، 5 نفر، 7 نفر، اما غیرموظف،که کار اجرایی و درگیری اجرایی نداشتهباشند و بتوانند نظارت مستقیم و مستقلی روی همـه جنبه‌هایحسابرسی داشته باشند.

کمـیتهحسابرسی هنوز درون ایران مرسوم نشده است. جایگزین بعدیآن هیئت مدیره است. بعضی‌ها مـی‌گویند هیئتمدیره سالی یک جلسه دو جلسه یـا ماهی یکجلسه تشکیل مـی‌دهد و نمـی‌تواند نظارت دقیقی داشتهباشد.

ردهبعدی، مدیرعامل است. بالا‌ترین مقام اجرایی،یکه بـه نوعی تمام اختیـارات هیئت مدیره را بـه صورت تفویضشده درون اختیـار دارد، و مـی‌تواند نقش بسیـار خوبی را ازلحاظ گزارشگیری و پیگیری گزارشـهای حسابرسی داشته باشد.

حسابرسیداخلی درون تدوین تک تک روشـهای کنترل داخلی- چه مالیچه غیرمالی- استقرار سیستم کنترل داخلی بـه معنایعام آن، بررسی و ارزیـابی سیستم کنترل داخلی بهمعنای عام آن، ارائه پیشنـهادهای سازنده به منظور بهبود اینسیستم، و ارزیـابی اثربخشی و کارایی استفادهاز منابع بنگاه، نقشی اساسی و کلیدی دارد و در اینراستا، سیستمـهای مالی، مدیریتی و عملیـاتیو همچنین رسیدگیـهای ویژه را درون دامنـه کار خوددارد. اگر این حسابرسی داخلی بـه یکی از سه مقام یـادشدهگزارش کند و آن مقام نیز حمایت کامل از حسابرسی داخلیداشته باشد، گزارشـهای واحد حسابرسی داخلی بـه سطل زباله راهنخواهد یـافت، بی‌اثر نخواهد شد، ابزار گرو و گروکشی قرارنخواهد گرفت بلکه برعکس، بهبودی بخش خواهد بود، نارساییـهاییـافت شده را برطرف خواهد کرد، زمـینـه پیشرفت را فراهم خواهدآورد، و زمـینـه اجرای حسابرسی عملیـاتی یـاعملکرد مدیریت را فراهم خواهد کرد.

 

مرادی‌نیـا

منترجیح مـی‌دهم از زاویـه بورس بـه این موضوع نگاه کنم. باتوجه بـه اینکه سهامداران شرکتهایی کـه سهامشان درون بورس معاملهمـی‌شود طیف گسترده‌ای را دربرمـی‌گیرد، بـه عنوانبورس به منظور ما مـهم هست که اطمـینان داشته باشیم منابعیکه مردم درون اختیـار شرکت قرار مـی‌دهند به‌درستی به‌کار مـی‌شود،مدیران شرکت امانتداران خوبی هستند و منابع را به‌درستی و درجهت افزایش ثروت سهامداران به‌کار مـی‌برند.

مسئلهدیگری کـه هم‌اکنون با آن مواجه هستیم بحث استقلا‌ل هیئتمدیره است.بخصوص با بحث مالکیتهای ضربدری یـا مالکیتهایمتقاطع کـه برخی شرکتها، سهامداران عمده شرکتهای دیگر هستند،موضوع اولویت منافع شرکت بـه منافع سهامداران خاص اهمـیت پیدا مـی‌کند. به‌عبارت دیگر چگونگی اطمـین ان از رعایت حقوق یکسانسهامداران مورد توجه قرار مـی‌گیرد.

سئوالیکه مطرح هست این هست که اگر قرار باشد حسابرسان داخلی تحت نظارت هیئتمدیره باشند با توجه بـه اینکه هیئت مدیره درون شرایطکنونی بیشتر نماینده سهامداران عمده است، آیـا استقلا‌لمورد نظر کـه به‌عنوان مـهمترین ویژگی حسابرس داخلی شمردهشد، حفظ مـی‌شود؟

فکرمـی‌کنم چنانچه چارچوبها مشخص نشود، ما ممکن هست هزینـه‌ اضافه‌ایرا بـه شرکت تحمـیل کنیم و یـا بوروکراسی را درون شرکتها تقویتکنیم، ولی نتیجه نـهایی کـه اطمـینان از کاراییو اثربخشی سیستمـهای مدیریت هست حاصل نشود.

 

دکترنظری‌

اگراعتقاد بر این باشد کـه رعایت الزامات قانونی، بخشی از سیستمکنترلهای داخلی هست که حتما به آن توجه بشود، وظیفهحسابرسی داخلی درون این رابطه چیست؟ آیـا فکر مـی‌کنیدبه دلیل اهمـیتی کـه حسابرسی داخلی دارد، چنانچهانجام آن از طریق قانون و برخی مقررات الزامـی شود، اینامر مـی‌تواند درون استقلا‌ل حسابرسی داخلی نقش داشته باشد؟ مثلا‌ًفرض کنیم حسابرسی داخلی درون قانون تجارت کـه درحال بازنگریـاست، بـه شکلی درون ساختار و ارکان شرکت همانند هیئت مدیره،مجامع یـا سایر ارکان شرکت بـه عنوان یکی از ارکان تعریفشود. آیـا تاکید بر نقش و اهمـیت حسابرسی داخلی ازطریق قوانین و سایر مقررات نظیر مقررات سازمان بورساوراق بهادار مـی‌تواند به‌استقلا‌ل حسابرسان داخلی کمک کند؟

صفار

مناجازه مـی‌خواهم قبل از ورود بـه این بحث اشاره‌ای بـه سئوال قبلم. درون رابطه با جایگاه حسابرسی داخلی، به‌نظرم مـی‌آیدکه نباید به‌سادگی از کنار موضوع بگذریم. اگر قرار باشدحسابرسی داخلی زیرنظر بالا‌ترین فرد یـا بالا‌ترینرکن شرکت باشد و آن رکن وظیفه‌اش کار اجرایی باشد باز به‌نظرممفید فایده نخواهد بود. یعنی آن بحث استقلا‌ل اینجاکاملا‌ً رنگ مـی‌بازد. بنابراین از کنار کمـیته حسابرسی بـه این علت کـه وجود ندارد، نگذریم . فکر این مطلب باشیمکه حسابرسی داخلی اگر بخواهد که تا حدودی کارا باشد حتماً بایدمستقل از امور اجرایی فعالیت د. به‌عبارت دیگرقرارحسابرس داخلی زیرنظر مدیرعامل اصلا‌ً معقول نیست.زیرنظر هیئت مدیره کـه در واقع اصلی‌ترین وظیفه‌شاناجراست نیز معقول نیست. آن بحث کمـیته حسابرسی کـه اشارهد حتماً حتما بخشی از هیئت مدیره باشد کـه از اموراجرایی فاصله دارد، یعنی اعضای غیرموظف هیئتمدیره.

درارتباط با این بحث کـه حسابرسان داخلی درون مورد رعایت قوانینو مقررات هم ایفای نقش ند، مغایرتی به‌نظر نمـی‌رسد.بنابراین مـی‌توانند فعال باشند ولی این مطلب باز با بحثاستقلا‌لشان ارتباط پیدا مـی‌کند.

دررابطه با الزام بـه حسابرسی داخلی، ما متاسفانـه سابقه خوبی ازاین امر نداریم و در نـهایت نتیجه خوبی عایدنمـی‌شود. مـی‌دانید کـه در برخی شرکتهای بزرگ، حالا‌نـه الزام قانونی، ولی درون اساسنامـه چنین چیزی پیشبینیشده اما نتیجه سودمندی نداده است. فکر مـی‌کنم اگر حسابرسیداخلی را الزامـی کنیم ممکن هست کار بدتر هم بشود.

به‌نظرمـی‌رسد درون مورد برخی شرکتها، بخصوص شرکتهایی کـه بامنافع عمومـی سروکار دارند مـی‌شود الزامات خاصی پیشبینیکرد کـه شکل آن نیـاز بـه تامل بیشتر ی دارد.

 

دکترنظری‌

درهرحالالزامـی آن گرچه ممکن هست در ابتدا خیلی هم جدیگرفته نشود ولی به‌تدریج فرهنگ لا‌زم را ایجاد مـی‌کند وبسترسازی مـی‌شود.

 

کاردُر

الزامـی حسابرسی داخلی ممکن هست موثر باشد. درون امریکا، بـه اینموضوع دقیق و با توجه، نگریسته شده،، مثلا‌ً تاکید شده استکه حتماً حسابرسان داخلی گزارش خود را درون اختیـار حسابرسان مستقلقرار دهند درون حالی‌که درون ایران ما این موضوع را ممنوع مـی‌کنیم.به این خاطر من فکر مـی‌کنم راه خوبی باشد کـه آن رادر قانونتجارت بـه عنوان یک رکن معرفی کنیم. البته بین شرکتهایدولتی و خصوصی فرق وجود دارد. درون شرکتهای دولتی، درون دنیـاهم این جهت را دنبال کرده‌اند کـه هیئت مدیره از شغلهایـاجرایی فاصله بگیرد یعنی هیئت مدیرهدر شرکتها شغلهای موظف نپذیرند و به تعبیری غیرموظفبشوند و گروه دیگری از مدیران نقش اجرایی داشتهباشند.

الا‌نما مکانیزمـهایمان درون بعضی شرکتها چنین هست که مدیرعاملکه خودش عضو هیئت مدیره هست و معاونان مدیرعامل کـه گروه اجراییرا تشکیل مـی‌دهند عضو هیئت مدیره هستند، یعنی تداخلی مابین وظایف بخش هیئت مدیره و مدیراناجرایی داریم. اگر این موضوع را بتوانیم حل کنیمبعد بحث کمـیته حسابرسی قابل طرح است.

به‌هرحالالزامات قانونی درون یک بستر مناسب و به آرامـی مـی‌تواندرشد کند و زمـینـه فراهم مـی‌شود کـه هردر جایگاه خود قرار بگیرد.چنانچه تعریفی نداشته باشیم، مشخص نیست کی درون کجاقرار مـی‌گیرد. بنابراین تعریف و الزام قانونی به‌نظرمن خوب است.

ماتا الا‌ن از تعداد اعضای بیشتردر ترکیب هیئت مدیرهخیلی پرهیز داشتیم. مثلا‌ً مـی‌گفتیم درون یکسازمان 7 عضو کافی است. من درون خارج سازمانی را دیدم کـه 51 عضوهیئت مدیره داشت و به همـین خاطر درون رتبه‌بندی شرکتهانمره بیشتری بـه آن داده‌اند. بـه نظر من افزایش تعداد اعضایـهیئت مدیره مـی‌تواند کمک موثری بـه بهبود نظام راهبریشرکتها و افزایش نقش حسابرسی داخلی داشته باشد.

 

دکترکثیری‌

وظیفهحسابرسی داخلی بررسی و ارزیـابی مستمر سیستمکنترل داخلی است. فرض بر این هست که حسابرس داخلی درون تمام سالدر سازمان حضور دارد و این ارزیـابی را بـه شکل مستمر انجام مـی‌دهداما خود سیستم کنترل داخلی درون یک تعریف مختصر، مجموعهضوابطی هست که توسط مدیریت مستقر مـی‌شود که تا سازمان بهاهش برسد. این اه درون سه گروه مشخص طبقه‌بندی مـی‌شود:

1 )کاراییو اثربخشی عملیـات،

2 )گزارشگریمالی قابل اعتماد، و

3 )رعایتمقررات و قوانین.

طبیعتاًاگر درون مواردی مقررات الزام‌آور، چه دردرون‌سازمان و چه درون بیرون‌سازمان،وضع شده باشد، درون حیطه وظایف حسابرس داخلی قرار مـی‌گیردچون رعایت نشدن این مقررات ممکن هست شرکت را درون رسیدن بهاهش با مشکل مواجه د.

اماباید توجه کنیم کـه کنترل، درون خلا‌ء وجود ندارد، کنترل ابزاریـاست به منظور رسیدن بـه اه. مدیریت معمولا‌ً اهیرا وضع مـی‌کند ودر رسیدن و دستیـابی بـه ایناه، با یک سری مخاطرات و ریسکهایی مواجه است. برایـاینکه بتواند این ریسکها را مدیریت کند، کنترلهایداخلی مناسب به منظور آن وضع مـی‌کند و طبیعتاً مکانیزمـیبرای ارزیـابی این کنترلها کـه مـی‌خواهد سازمان رابه اهش برساند، ضرورت مـی‌یـابد. این مکانیزم همانحسابرسی داخلی است.

آنچه مورد انتظار سهامداران هست این هست که اطلا‌عات و گزارشی کـه به‌دستشانمـی‌رسد عاری از اشتباهات و تحریفات بااهمـیت باشد. و دیگراین‌که منابع سازمان درون جهت تحقق هدفها و ایجاد ارزش افزوده به‌کاررود. اما آیـا حسابرسی داخلی مـی‌تواند درون این فرایندنقش داشته باشد؟ آیـا از این بابت هزینـه‌ای بـه سازمانتحمـیل مـی‌شود؟

دونقش عمده به منظور حسابرسی متصور است؛ یکی نقش بازدارندگیو دیگری نقش پالا‌یش و زدودن آلودگی اطلا‌عات. حسابرسی،چه مستقل و چه داخلی، درون هر سازمان به‌لحاظ نظارتی کـه دارد واشتباهاتی کـه کشف وگزارش مـی‌کند، نقش بازدارندگی دارد و باعثمـی‌شود کـه شخص درون موقعیتی قرار نگیرد کـه مرتکب تقلب واشتباه بشود و آن‌را پنـهان د.

درفرایند گزارشگری مالی، حسابرس مستقل، از جهت اعتباردهیبه بیرون‌ سازمان و حسابرس داخلی از جهت اعتباردهی بـه درونسازمان باعث مـی‌شود کـه چنانچه اشتباهات و تحریفاتی درون گزارشـهایمالی صورت گرفته، آنـها را کشف وگزارش د که تا اصلا‌ح بشود و گزارشـهایمالی کـه قرار هست مبنای تصمـیمگیری باشند ازآلودگیـها پاک شود. حسابرسی داخلی گزارشـهای خود را بـه کمـیتهحسابرسی سازمان ارائه مـی‌دهد.

کمـیتهحسابرسی مشخصاً چند وظیفه به‌عهده دارد:

1 )حصول اطمـینان از استقرار سیستم مناسب کنترل داخلی درون شرکت،

2 )اطمـینان از ارائه گزارشـهای قابل اتکا و قابل اطمـینان ، یـاگزارشگری مالی قابل اطمـینان درون شرکت،

3 ) اطمـینان از رعایت مقررات و قوانین درون شرکت، و

4 ) تسهیل‌وظایف حسابرسی داخلی و حسابرسی مستقل درون شرکت و بهعبارتی هماهنگ مکانیزم نظارت درون شرکت .

اماآیـا درون ایران تجربه‌ای درون این زمـینـه وجود دارد ؟ما بـه واسطه مزایـای این کمـیته، درون بانک ملی اینکمـیته را ایجاد کردیم، لیکن مشکلی کـه ما دربانکها داریم این هست که بانکها عضو غیرموظف هیئت مدیرهندارند یعنی تمام اعضای هیئت مدیره موظف هستند. البتهدر قانونی کـه اخیراً بـه مجلس داده شده، پیشبینیشده کـه تعدادی از اعضای هیئت مدیره بانکها جزو اعضایغیرموظف انتخاب شوند اما فعلا‌ً چنین نیست. به منظور اینکها‌ین قضایـا شکل بگیرد و راه بیفتد و کمـیته حسابرسیبتواند کارکردهایش را انجام بدهد قرارشددر بانک ملی اعضا از متخصصینعالی‌ای انتخاب شوند کـه مستقل هستند، لذا افرادی کـه چهار نفرآنـها از حسابداران رسمـی هستند انتخاب شدند و رئیس بازرسی کلبانک کـه استقلا‌ل نسبی دارد بـه عنوان دبیرکمـیته تعیینشد. البته این از لحاظ تئوری مقصود اصلی کمـیته حسابرسیرا براورده نمـی‌کند اما کمـیته مـی‌تواند کارکردهایش رابه نوعی درون بانک اعمال مـی‌کند. بالا‌خره کار را از جاییباید شروع مـی‌کردیم. کمـیته حسابرسی یکیـاز اجزای لا‌ینفک راهبری شرکت است، به‌ویژه درون موردشرکتهای بزرگ، شرکتهای سهامـی عام، و شرکتهایی کهدربورس پذیرفته شده‌اند. این نوع شرکتها هم حتما کار را ازجایی شروع کنند. درون حال حاضر درون بعضی از شرکتها 7-8 عضو هیئتمدیره داریم کـه تعدادی ازآنـها غیرموظف هستند و مـی‌توانند شروعی به منظور کمـیته حسابرسی باشند. درون طول زمان هم بتدریجمـی‌توانیم اشکالا‌ت را برطرف کنیم.

 

دکترنظری‌

حسابرسیداخلی زمانی مـی‌تواند اثربخش باشد کـه زیر نظراعضایغیرموظف هیئت مدیره فعالیت کند. با توجه بـه اینکهشرکتهای پذیرفته شده درون بورس اوراق بهادار موظف بـه ارائه گزارشـهایمـیاندوره‌ای هستند، اگر بـه حسابرسی داخلی بها داده شودو الزامات قانونی و الزامات بورس آن را حمایت کند، سهامدار مـی‌توانداطمـینان بیشتری بـه گزارش مـیاندوره‌ای داشته باشد.

 

دکترارباب‌سلیمانی‌

در ایرانسازمانـها حسابرسی داخلی را جدی نگرفته‌اند. اگر هم واحدیبه نام حسابرسی داخلی یـا بازرسی درون سازمان وجود دارد چیزیبه جز یک اسم نیست. به‌نظر من قبل از هرچیز حتما بهفرهنگ حسابرسی داخلی بپردازیم. درون زمان حاضر، مدیرشرکت نـه نیـازی‌

داردکه بهی جواب بعد بدهد، و نـهی هم از او جوابی مـی‌خواهد.تا زمانی کـه این فرهنگ وجود داشته باشد، حتماً هر ریـالیکه خرج حسابرسی داخلی یم اعم از اینکه توسط پرسنلشرکت باشد یـا خارج از شرکت، هزینـه از دست رفته و هدر رفته است. امااگر حسابخواهی و حسابدهی وجود داشته باشد، فرهنگ به‌وجود بیـاید،حسابرسی داخلی اهمـیت بیشتری پیدا مـی‌کند.محیط سالم، محیط حسابخواهی و محیط حسابدهی به‌نظرمن بستر فرهنگی هست برای حسابرسی داخلی اثربخش، کارا،مفید و به‌درد بخور.

آیـاحسابرسی داخلی مـی‌تواند ا‌ز لحا‌ظ رعایت قوانین ومقررات هم نقشی داشته باشد؟ یکی از کارهای حسابرسیداخلی ارزیـابی مـیزان رعایت رویـه‌هاییـاست کـه در شرکت وجود دارد. رویـه‌های شرکت نمـی‌تواند خلا‌فمقررات الزام‌آور باشد. بـه این ترتیب مـی‌بینیم کهارزیـابی مـیزان رعایت قوانین به‌عهده حسابرسانداخلی است.

 

مرادی‌نیـا

یکیـاز اه مدیریت شرکت را گزارشگری قابل اعتماد ذکر کرده‌اندکه من فکر مـی‌کنم گزارشگری مالی مـهمترین چیزیـاست کـه مـی‌تواند سلا‌مت بازار سرمایـه را تضمـین کند. برایسلا‌مت بازار سرمایـه به‌طور معمول درون بورسها سه الزام قانونی مـهممطرح مـی‌شود. یکی افشای اطلا‌عات ، یکی منعمعامله براساس اطلا‌عات محرمانـه وسومـی منع دستکاری قیمتهاست. منفکر مـی‌کنم افشای اطلا‌عات از همـه مـهمتر هست چون رخدادهای دیگربه‌طور معمول درون وضعیتی روی مـی‌دهند کـه افشا ناقص باشد.واضحاست کـه سوءاستفاده از اطلا‌عات محرمانـه زمانی رخ مـی‌دهد کـه افشایکاملی صورت نگرفته باشد، یـا دستکاری قیمتها معمولا‌ً درمحیطی پرابهام و براساس شایعات امکان‌پذیر مـی‌شود.

پسبرای برخورداری از بازار سرمایـه سالم، حتما رویبحث افشا کار یم. درون رابطه با افشا، بورس الزاماتی وضع کرده استکه متاسفانـه ضمانت اجرایی ندارد. الزامات مربوط بـه افشای اطلا‌عات،لزوماً افشای اطلا‌عات مالی نیستند و بخش مـهمـی ازگزارشگری مالی، گزارشگری مـیاندوره‌ای شامل دوره‌هایسه ماهه هست که تنـها صورتهای مالی شش ماهه بـه وسیله حسابرسمستقل حسابرسی مـی‌شود. جدا از آن درون بورس الزام دیگری‌هم داریم بـه نام افشای فوری اطلا‌عات، کـه درصورت وقوع رویدادیمـهم مانند انعقاد یک قرارداد مـهم یـا مثلا‌ً درون یک شرکت معدنی،کشف ذخایر معدنی جدید، و یـا هرموضوعی کـه بتواندبه نوعی اثر قابل توجه روی قیمت سهام داشته باشد، افشا صورت مـی‌گیرد.اگر نظارت درستی روی این امور نباشد، شرکتها به‌راحتی مـی‌توانندروی قیمت سهام اثر بگذارند، یعنی با انتشار یکخبر بازار را تحت تاثیر قرار بدهند. درون این موارد حسابرسیداخلی مـی‌تواند نقش سازنده داشته باشد.

بحثدیگر زمانی هست که افشای اطلا‌عات با منافع کل سهامداران درتضاد باشد. درون کشورهای دیگر معمول هست که درون چنین مواردیـاطلا‌عات حداقل به منظور مدتی ا‌فشا نمـی‌شود و همواره منافعسهامدار ارجح است؛ اما تشخیص این امر با کیست؟ ما درون مورشا، ابهامات بسیـار جدی داریم ولی من باز فکر مـی‌کنمحسابرسی داخلی زمانی مـی‌تواند درون بحث افشای اطلا‌عاتموثر باشد کـه به عنوان یک تشکل مستقل از بدنـه اجرایی سازمانعمل کند.

 

دکترنظری‌

اگرجامعه و حرفه حسابداری و حسابرسی بـه حسابرسی داخلیـاعتقاد داشته باشد قطعاً درون طول زمان و بتدریج اصول و ضوابط کار تعیینو مشخص مـی‌شود و تدابیر لا‌زم به منظور کنترل کیفیتکار حسابرسی داخلی و اثربخشی آن درون نظر گرفته مـی‌شود. بهنظر من حسابرسی داخلی مـی‌تواند بر کیفیت گزارشگریـاطلا‌عات شرکتهای پذیرفته شده درون بورس تاثیرگذار باشد.

 

صفار

اینبحثها به‌گونـه‌ای دنبال مـی‌شود کـه گویـا هنوز این سئوالوجود دارد کـه آیـا اصلا‌ً حسابرسی داخلی لا‌زم هست یـاخیر.به‌نظر مـی‌رسد هنوز بعضیـها شک دارند، کـه آیـا درون شرکتیکه پاسخگویی الزامـی نیست آیـا حسابرسی داخلیضرورت دارد؟ من بـه موضوع از جنبه دیگری توجه کرده‌ام و آن ایناست کـه به‌هرحال حسابرسی داخلی بخشی از زنجیره نظارتاست و حسابرسی مستقل هم بخش دیگری از آن. از طرفی ایندو کاملا‌ً با یکدیگر مرتبطند.

نبودیـا عدم کارایی حسابرسی داخلی خلا‌ییجدی است؛ چرا کـه وقتی حسابرسی داخلی انجام نمـی‌شود، حسابرسی مستقل هم به‌درستی انجام نمـی‌پذیرد. ایناز اعتقادهای شخصی من هست که وقتی ما حسابرسی مستقل رامفروض و الزامـی دانستیم بی‌توجهی بـه حسابرسیداخلی اشتباهی استراتژیک هست ، یعنی اثربخشیخود حسابرسی مستقل را هم مورد تردید قرار مـی‌دهد. به‌نظر مناز این نکته نباید غافل شد.

 

کاردُر

منفکر مـی‌کنم حتما تمام اجزای مسئله را سرجای خود بگذاریمتا بتوانیم بـه یک استنباط و نتیجه درست برسیم. برایمثال ما حسابرس داخلی انتخاب مـی‌کنیم، تکلیفش را روشن مـی‌کنیمولی چون سایر ضوابط را نمـی‌بینیم، پاسخ درست نمـی‌گیریم.

درجاهای دیگر دنیـا این مسئله و دیگر مسائل را با هممـی‌بینند، اثرات یک تصمـیم را درون مجموعه سیستمارزیـابی مـی‌کنند.

درزمـینـه الزامـی حسابرسی داخلی بـه نکته‌ایـاشاره مـی‌کنم. قوه فضائیـه گزارشی داده بود کـه چند موضوع درون ایران،به جز جرایم رانندگی، جرم است. ما درون این زمـینـه مقاماول دنیـا را داشتیم از نظر تعداد موضوعاتی کـه جرم است، مرتبه بعد از ما ژاپن بود.

وقتیـالزامـی قانونی روی یک موضوع گذاشته مـی‌شود کههنوز زوایـای آن دقیق دیده نشده و جایگاه آن مشخصنیست، براو فشار مـی‌آید کـه از مسیر منحرف شود. نقش خودشرا درست خوب بازی نکند. بـه همـین خاطر حتما بگذاریمبستر و دوره تاریخی آن طی شود. ما نمـی‌توانیمالگوهای آن طرف دنیـا را مستقیم و بدون فرهنگ‌سازی سریعبه اینجا بیـاوریم.

پیشنـهادمن این هست که اول حسابرسی داخلی را بـه عنوان یک رکنمـهم مطرح کنیم و تاکید کنیم کـه در فرایند راهبریسازمان، حسابرسی داخلی مـی‌خواهیم. دوم، به‌دنبال ایناصل برویم کـه اعضای هیئت مدیره از کارهای اجراییفاصله بگیرند و هیئت مدیره استقلالش را از بخش اجراییحفظ کند. و در نـهایت بـه آنجا برسیم کـه حسابرسی داخلیکنترل‌کننده بخش اجرایی باشد و به بالا‌ترین رکن سازمان‌گزارشدهیداشته باشد.

پیشنـهادمن این هست که حسابرسی داخلی زیر نظر هیئت مدیرهباشد. حتی با فرض اینکه، این هیئت مدیره موظف ودارای مسئولیتهای اجرایی باشد.

بهبودساختار راهبری شرکتها درون ایران و تفکیک وظایف اجراییو غیراجرایی هیئت مدیره و تعیین نقشمناسب آنان موضوعاتی هست که نیـاز بـه زمان دارد.

 

دکترنظری‌

درمباحث اشاره شد کـه حسابرسی داخلی مـی‌تواند درون درون یکسازمان باشد و یـا اینکه به منظور انجام حسابرسی داخلی،از خدمات بیرونی استفاده شود. هر یک از این دو شیوهمزایـا و معایبی دارد. راه سوم تلفیقی از این‌دوتاست. بـه عبارت دیگر از خدمات موسسات حرفه‌ای برحسب لزوم و به‌منظوراصلا‌ح برخی نارساییـها استفاده شود و بدین ترتیبخدمات حرفه‌ای سایر موسسات به منظور بهبود و نقش حسابرسیداخلی به‌کار گرفته شود.

 

صفار

به‌نظرمن سه روش به منظور کار حسابرسی داخلی هست. یکی اینکهدر داخل واحد اقتصادی باشد، یکی اینکه بیرونباشد، و سومـی اینکه شرکتهای بزرگ یـا گروه شرکتها، یکموسسه مستقل اما وابسته بـه گروه به منظور این‌کار داشته باشند. به‌نظرمننحوه انتخاب هر یک از این روشـها بستگی کامل بـه خود شرکت دارد،ضمن این‌که ترکیبی از این دو هم دور از ذهن نیست.

 

دکترنظری‌

کدامـیکرا کارامدتر مـی‌بینید؟

 

صفار

بنظرمارزیـابی این مسئله خیلی مشکل است. مثلا‌ً شرکتیرا سراغ دارم کـه چند سالی حسابرسی داخلی را با نیرویسازمانی داخلی انجام مـی‌داده و چند سالی کار را بـه بیرونسپرده است، اما ارزیـابی مشخصی از این‌کار ندارد و درنـهایت مشخص نیست‌که چه اتفاقی افتاده است. بـه نظر من درون هرشرکت، و بسته بـه شرایط، شاید یکی از این چند روش یـاترکیبی از آنـها مناسب باشد.

 

کاردُر

منفکر مـی‌کنم درون شرایطی کـه هنوز فعالیت حسابرسی بهاندازه کافی مورد توجه قرار نگرفته بهتر هست انجام حسابرسی داخلیدر داخل

شرکتسازمان داده شود. فکر مـی‌کنم ابتدا حتما نـهادهای حرفه‌ایحسابرسی داخلی را ایجاد و تقویت کرد. استاندارد هاییباشد کـه اگر حسابرسی داخلی توانایی لا‌زم را ندارد، درآن جایگاه قرار نگیرد. حسابرس داخلی هم دارای رفتارحرفه‌ای باشد. نـهاد حرفه‌ای وجود داشته باشد کـه فرد را مورد ارزیـابیقرار دهد. راهی باشد کـه فرد بتواند رفتار حرفه‌ای خود را مورد نقدقرار بدهد. این روش موجب مـی‌شود جایگاه حرفه‌ای حسابرسیداخلی تقویت شود. بیرون کار به‌نوعی نظارت هم نیـازدارد کـه دوباره حتما یک واحد دیگری هم درست کنیمکه خرید خدمات حسابرسی داخلی را کنترل کند.

 

دکترنظری‌

آیـاوظیفه حسابرسی داخلی را مـی‌توان بـه حسابرسان مستقلواگذار کرد؟ آیـا هدفهای مورد انتظار از حسابرسی داخلیدر صورت بیرون سپاری این‌کار به‌دست خواهد آمد؟

 

صفار

بهنظر من کار حسابرسی داخلی را مـی‌توان بـه بیرون واگذارکرد و الزامـی هم ندارد کـه انجام دهنده آن حسابرس مستقل باشد. و اگر کارحسابرسی داخلی بـه بیرون واگذار شد انجام دهنده درون صورت لزوم مـی‌تواندمثل یک واحد حسابرسی داخلی درون‌سازمانی به‌طور مستمربه انجام کار بپردازد. بـه عبارت دیگر بـه نظر من کار حسابرسی داخلیرا مـی‌توان بـه بیرون سپرد و به هدفهای مورد انتظار دست پیداکرد.

 

دکترکثیری‌

وجودیک انجمن حرفه‌ای حسابرسی داخلی مـی‌تواند موجبتحول درون حرفه حسابرسی داخلی شود. درون امریکا حسابرسان داخلیبه‌طور معمول درون انجمن حسابرسان داخلی(IIA) عضو هستند. انجمن،استانداردها و معیـارهایی را وضع مـی‌کند و اعضا موظفندآنـها را رعایت کنند.

درامریکا درون سال 1999 تحول مـهمـی درون حسابرسی داخلی اتفاقافتاد کـه لا‌زم هست به آن اشاره کنم. که تا قبل از آن مجموعه استانداردهایحسابرسی داخلی انعطاف کمـی داشت. درون این سال انجمنچارچوبی به منظور حسابرسی داخلی مشخص کرد وآن‌را چارچوبعملکرد حرفه‌ای حسابرسی داخلی نامگذاری کرد. درون اینچارچوب علا‌وه بر آیین‌رفتار حرفه‌ای حسابرسی داخلی،استانداردهای حسابرسی داخلی نیز درون سه گروه وضع شده است.در این چارچوب تعریف جدیدی ازحسابرسی داخلیـارائه شد. درون تعریف جدید،" حسابرسی داخلی فعالیتمشاوره‌ای و اطمـینان‌دهی مستقل و بیطرفانـه هست که به‌منظورافزودن ارزش و بهبود عملیـات سازمان طراحی مـی‌شود و هدف آن کمکبه سازمان جهت دستیـابی بـه اه خود با اعمال رویکردی سیستماتیکو نظام‌مند به منظور ارزیـابی و بهبود فرایندهای مربوطبه مدیریت ریسک، کنترل و راهبری است."

اینتعریف مفهوم استقلا‌ل را کمـی گسترده‌تر کرده هست و علا‌وه بر اطمـینان‌دهی،فعالیت مشاوره‌ای را هم بـه وظایف حسابرس افزوده هست و درمجموعه استانداردها، استانداردهای خاص فعالیت مشاوره‌ای را هموضع کرده است. قبلا‌ً گفته مـی‌شد حسابرسی داخلی بایدکنترلها را رسیدگی کند ولی درون تعریف جدید حسابرسیداخلی حتما فرایندهای مربوط بـه کنترل، مدیریتریسک و راهبری را رسیدگی کند.

انجامکار حسابرسی داخلی بـه چهار صورت امکانپذیر است. یکیـاین‌که توسط یکی از واحدهای سازمان انجام شود، دیگراین‌که به‌طور کلی خرید خدمت شود، سوم‌که مجموعه شرکتهاییک گروه از خدمات یک موسسه مستقل از سایر شرکتها اما وابستهبه گروه استفاده کنند وسرانجام هم این‌که درون برخی موارد تخصصی،از خدمات بیرونی استفاده شود. هر کدام از این حالتها دارایمزایـا و معایبی هست و درون شرایط مختلف یکیـاز آنـها متناسبتر است.

به‌عنواننمونـه بـه تجربه بانک ملی اشاره کنم. درون بانکها به‌طور عموم فعالیتحسابرسی داخلی به‌وسیله اداره بازرسی کل انجام مـی‌شد.در این اداره جذب نیروهای تخصصی حرفه‌ای به‌دلیللزوم رعایت مقررات استخدامـی دشوار است. معمولا‌ً کارکنان ایناداره قبلا‌ً درون شعبه و واحدهای مختلف بانک کار کرده‌اند و استقلا‌ل حرفه‌ایکافی ندارند و از نظر تخصصی هم بیشتر درون زمـینـه مسائلبانکی باتجربه‌اند. درون بانک ملی فعالیت حسابرسی داخلیبه‌وسیله یک موسسه حسابرسی مستقل انجام مـی‌شود وکارکنان آن کاملا‌ً از کارکنان بانک منفک هستند و گزارشگری بـه صورت مستقلو بدون جانبداری انجام مـی‌شود. و نـهایتاً نظارت عالیـه‌ایتوسط ا داره بازرسی کل و کمـیته حسابرسی بانک بر آنـها صورت مـی‌گیرد.حسابرسان داخلی بانک ملی درون کنار فعالیت ارزیـابیو اطمـینان‌دهی، فعالیت مشاوره‌ای به منظور مدیریت که تا آنجا کـه ممکن هست انجام مـی‌دهند.

اربابسلیمانی‌

نـه‌مـی‌توانگفت بیرون‌سپاری فعالیت حسابرسی داخلی تنـها کاردرست هست و نـه عآن سپردن کار بـه یک واحد حسابرسی داخلیدرونِ‌سازمان. بستگی بـه این دارد کـه در چه سازمانی بـه اینموضوع نگاه مـی‌کنیم و آن سازمان چه امکاناتی دارد. به‌نظر منواگذاری فعالیت حسابرسی داخلی یـا بخشـهاییـاز آن بـه بیرون از سازمان اشکالی ندارد و شاید درون موارد معینی،راه‌حل مناسبی باشد. هر سازمان بـه تناسب نیـازها و امکانات و شرایطخاص خود حتما بررسی کند کـه واگذاری فعالیتها بـه بیرونو از جمله فعالیت حسابرسی داخلی که تا چه اندازه به منظور آنسودمند است.

امادر هرحال توجه بـه این نکته ضروری هست که انجام دهندگان فعالیتحسابرسی داخلی اگر از بیرونِ سازمان باشند درون برابر ارکانسازمان پاسخگو نیستند و مسئولیت با ارکان سازمان است. بـه عبارتیمسئولیت حسابرسی داخلی بسته بـه ساختار سازمانی بـه عهده یکیـاز ارکان سازمان هست و آن رکن به منظور انجام وظایف خود از ابزار لا‌زماستفاده مـی‌کند کـه ممکن‌است خرید خدمت تخصصی از بیرونسازمان باشد.

 

مرادی‌نیـا

اگرقرار باشد فعالیت حسابرسی داخلی جدی گرفته شود و تاچندسال آینده شاهد باشیم کـه بیشتر شرکتها حسابرسی داخلیداشته‌ باشند حتما مبانی نظری و مفاهیم مربوط بـه حسابرسیداخلی کاملا‌ً مشخص شود و همـه با آن آشنا شوند که تا بنای محکم و درستیساخته شود و لا‌زم هست از تجارب گذشته درس بگیریم و نبایدابتدا منابعی را صرف کنیم و سازوکاری را راه بیندازیمو مشکلا‌ت فراوانی را به‌وجود آوریم و سپس بـه فکر علمـی آن بیفتیم. به منظور مثال درون بحث افشای اطلا‌عات هنوز مبانینظری آن را به‌درستی تعریف نکرده‌ایم کـه شرکتها چرا ،چگونـه و چه نوع اطلا‌عاتی را حتما افشا کنند.

اگرتوسعه حسابرسی داخلی بـه صورت درست و برمبنای اصول علمـیتعریف شده انجام شود، سودمند خواهد بود.

 

دکترنظری‌

آیـادر حال حاضر سازوکاری مثل حسابرسی داخلی درون شرکتها وجود داردکه درون مورد اعتبار اطلا‌عات منتشر شده اطمـینان معقولی ایجادکند؟

مرادی‌نیـا

خیروجود ندارد. این موضوع دو بُعد دارد. یکی اطلا‌عات مربوط بهرویدادهای گذشته و دیگری اطلا‌عات مربوط بـه آینده.در مورد دومـی ایجاد اطمـینان درون مورد درستی آنـها دشوارترو پیچیده‌تر هست و به‌دلیل نبود سازوکار کنترلی، شرکتهابرای انتشار اطلا‌عات مربوط بـه رویدادهای مورد انتظار درون آینده،با هیچگونـه محدودیت جدی روبرو نیستند و با توجه بـه این‌کهاین نوع اطلا‌عات تاثیر زیـادی برروی قیمتسهام مـی‌گذارند فکر مـی‌کنم اگر شرکتی یک واحد حسابرسیداخلی سازمان یـافته داشته باشد مـی‌تواند درون ایجاد اطمـیناننسبت بـه اطلااعات مربوط بـه آینده، بالا‌خص مفروضات و مبانی پیشبینیـها،موثر با‌شد.

 

دکترنظری‌

اگرچهشباهتهای زیـادی بین حسابرسی داخلی و حسابرسیمستقل وجود دارد اما هدفهای آنـها یکسان نیست. حسابرسیداخلی خواست مدیریت شرکت و حسابرسی مستقل ضرورت و الزامقانونی است. با وجود تمام این تفاوتها، حسابرسی داخلیو حسابرسی مستقل چه آثار متقابلی بر هم دارند و حسابرس مستقل که تا چهاندازه مـی‌تواند بـه نتایج رسیدگیـهای حسابرسیداخلی اتکا کند.

 

صفار

به‌نظرمن حسابرسی داخلی پیشنیـاز حسابرسی مستقل است. درحالی کـه در هیچ‌جا بـه صراحت گفته نشده ولی اساساً سازوکارهایحسابرسی مستقل با این فرض طراحی شده کـه حسابرس داخلیوجود دارد. بنابراین اگر حسابرسی داخلی وجود نداشته یـافاقد کارایی لا‌زم باشد کار حسابرسی مستقل نیز ابترخواهد ماند. بنابراین اگر شرکتی حسابرسی داخلی ندارد به‌نظرمـی‌رسد اعتقادی بـه حسابرسی مستقل هم ندارد و اگر انجامحسابرسی مستقل را تحمل مـی‌کند از روی الزام قانونی استنـه اعتقاد بـه اعتبارافزایی خدمات حسابرسی و در نـهایتدارای ارزش افزوده بودن آن.

درنتیجه بـه نظر من رابطه این دو با هم بسیـار نزدیک است. امااین‌که وجود حسابرسی داخلی چه تاثیر عملی رویحسابرسی مستقل دارد، بخش 61 استانداردها صراحت دارد کـه حسابرس مستقل مـی‌تواندبه نتایج کار حسابرسی داخلی اتکا کند. ولی بـه نظر منبحث از این مـهمتر است؛ دوباره تاکید مـی‌کنم کـه اگر حسابرسیداخلی نباشد حسابرسی مستقل به‌درستی انجام نمـی‌شود.

 

کاردُر

بدونتردید اگر فعالیت حسابرسی داخلی به‌طور صحیح،مناسب و اثربخش انجام شود بـه کار حسابرسی مستقل بسیـار کمک مـی‌کندو موجب کاهش هزینـه‌های حسابرسی مستقل هم‌ مـی‌شود. بهنظر من به‌طور سنتی واحدهای حسابرسی درون ایران رشد کاملپیدا نکرده‌اند و در هر سازمان بسته بـه نیـازها و سابقه سازمان، واحدحسابرسی داخلی درون یک یـا چند زمـینـه معین رشدخوبی داشته ولی درون بقیـه زمـینـه‌های فعالیتحسابرسی، پیش نرفته است. درون بعضی جاها واحد حسابرسیداخلی درون زمـینـه پیشگیری از انحراف از استانداردهااثربخشی خوبی دارد ولی درون زمـینـه حسابرسی مالیممکن هست ضعیف باشد. درون نتیجه اگر واحد حسابرسی داخلیدر همـه زمـینـه‌ها قوی و موثر نباشد بـه نظر من بازهم سودمند و مفیداست و نمـی‌توانیم آن را ندیده بگیریم.

اشاره‌ایبه بحث قبلی م کـه حسابرسی داخلی تخصص ویژه‌ایـاست کـه بیرون‌سپاری آن درون مقایسه با سایر کارهایحسابداری مثل محاسبه حقوق و دستمزد، نوشتن حسابها و دفترها، و... از اولویتکمتری برخوردار است. به منظور مثال اگر کار حسابرسی داخلی بـه پیمان سپرده شده باشد و این پیمان بـه هر دلیل متوقفشود، ادامـه کار حسابرسی داخلی توسط شخص دیگر کار ساده‌اینیست.

 

دکترکثیری‌

حسابرسیداخلی و حسابرسی مستقل نقشـهای متفاوتی دارند اما مکمل یکدیگرند.حسابرس مستقل سیستم کنترل داخلی را که تا مـیزانی کـه به خطرحسابرسی مربوط مـی‌شود ارزیـابی مـی‌کند ولیحسابرسی داخلی همـه کنترلهای داخلی را ارزیـابیمـی‌کند و به موضوع کارایی و اثربخشی همـه فعالیتهایسازمان مـی‌پردازد کـه کمتر مورد توجه حسابرس مستقل است.

حسابرسمستقل به منظور این‌که بـه کار حسابرس داخلی اتکا کند بایدموضوع را ارزیـابی کند. حسابرس مستقل چهار نکته را حتما درنظربگیرد: اول، جایگاه سازمانی حسابرسی داخلی بهلحاظ استقلا‌ل و بیطرفی، دوم، حدود وظایف حسابرس داخلی،سوم، صلا‌حیت حرفه‌ای حسابرسان داخلی و چهارم این‌که آیـامراقبتهای حرفه‌ای اعمال شده هست یـا خیر. مـیزاناتکای حسابرس مستقل بـه کار حسابرس داخلی بستگی بـه نتایجحاصل از بررسیـهای یـادشده دارد. به منظور مثال درون بانک ملیحسابرس مستقل درون مورد رسیدگی بـه عملیـات شعب بـه مـیزان زیـادبه کار حسابرسان داخلی اتکا مـی‌کند.

 

ارباب‌سلیمانی‌

انجامـهر کار با خطر روبروست. حسابرسی نیز مثل هرکار دیگر با خطرروبه‌روست. خطر حسابرسی سه بخش است؛ خطر کنترل، خطر ذاتی و خطر عدم‌کشف.فعالیت حسابرسی داخلی مـی‌تواند خطر کنترل را کاهش دهد. خوبکار سیستم کنترل داخلی که تا حدود زیـادی متاثر ازعملکرد فعالیت حسابرسی داخلی است. حسابرسی داخلیخود جزئی از سیستم کنترل داخلی هست اما ضامن کلیت سیستمکنترل داخلی است. هر چه فعالیت حسابرسی داخلی اثربخش‌ترباشد، اطمـینان بـه سیستم کنترل داخلی بیشتر مـی‌شودو موجب اطمـینان بیشتر حسابرس مستقل مـی‌گردد. اطمـینان بیشترحسابرس مستقل موجب کاهش حجم کار حسابرس مستقل و به‌طور طبیعی کاهشـهزینـه حسابرسی مـی‌شود.

 

دکترنظری‌

چونحسابرسی داخلی بخشی از سیستم کنترلهای داخلیواحد انتفاعی است، بنابراین عملکرد آن همانند سایر کنترلهایداخلی مورد ارزیـابی قرار مـی‌گیرد. ارزیـابیعملکرد حسابرسی داخلی به‌منظور حصول اطمـینان از کیفیتمطلوب رسیدگیـهای انجام شده ضروری است. ارزیـابیعملکرد واحد حسابرسی داخلی چگونـه حتما صورت گیرد و چهمعیـارهایی درون این ارزیـابی حتما موردتوجه واقع شود؟

 

صفار

اینبحث کـه چگونـه مـی‌توان کار یک دستگاه نظارتی را کنترل و نظارتکرد، ابعاد پیچیده‌ای دارد. اما از این پیچیدگیکه بگذریم واحد حسابرسی داخلی را بـه چند طریق مـی‌توانارزیـابی کرد. اول این‌که عملکرد آن را با برنامـه‌هاییکه از پیش به منظور این فعالیت تدوین شده مقایسهکنیم. دوم، وجود رکنی مثل کمـیته حسابرسی درون سازمان کهفعالیتهای حسابرسی داخلی را سرپرستی کند. سوم نتایجکار حسابرس داخلی هست یعنی این‌که نتایج حاصل ازکار حسابرسی که تا چه اندازه موجب بهبود کارایی و اثربخشیدر سازمان شده هست (از طریق دستیـابی بـه بازخورد عملیـاتو گزارش حسابرس مستقل کـه البته بیشتر بر جنبه‌های مالی تاکیددارد). و چهارم، پاسخهای ارائه شده درون مورد اشکالا‌ت مطرح شده بـه وسیلهحسابرسان داخلی درون بخشـهای فرعی شرکت هست که مـی‌تواندنوعی ارزیـابی تلقی شود. به‌علا‌وه وجود جامعه حسابرسانداخلی درون مجموع عامل مـهمـی به منظور نظارت حرفه‌ای عام برکارحسابرسان داخلی است.

 

کاردُر

چونفعالیت حسابرسی داخلی یکی از فعالیتهاییـاست کـه در محدوده نظام راهبری بنگاه قرار مـی‌گیرد، ارزیـابیآن هم بخشی از کل ارزیـابی نظام راهبری بنگاه است. یعنیـاگر ارزیـابی عملکرد واحد اقتصادی نشان داد کـه واحد بـه هدفهایخود دست پیدا کرده هست مـی‌توانیم بگوییم حسابرسیداخلی هم عملکرد خوبی داشته است. به منظور مثال اگر معیـارارزیـابی واحد اقتصادی، ارزش شرکت درون بازار و به عبارت دیگرقیمت سهام آن درون بورس باشد، همـین معیـار نیز برایـاندازه‌گیری عملکرد واحد حسابرسی داخلی معیـارمناسبی است. البته درون خارج بـه کمک سیستمـهای کامپیوتریمعیـارهای دقیقی به منظور ارزیـابی عملکردهمـه واحدها از جمله واحد حسابرسی وجود دارد و فرایند عملیـاتحسابرسی زیر ذره‌بین سیستم کامپیوتری هست ومعلوم مـی‌شود کجا کار خود را درست انجام داده و کجا غلط کـه البته فعلا‌ًانجام چنین کاری درون ایران مـیسر نیست.

در ایرانارزیـابی عملکرد واحد حسابرسی داخلی درون واقع انجام نمـی‌شودو درون شرکت نفت این موضوع یکی از نقطه ضعفهای سیستمماست و معیـارهای مناسبی به منظور ارزیـابیعملکرد واحد حسابرسی داخلی نداریم. البته وجود تشکلهایحرفه‌ای حسابرسی مـی‌تواند بـه حل این مشکل کمک کند.

 

دکترکثیری‌

ارزیـابیعملکرد حسابرسی داخلی بـه قاعده حتما توسط کمـیته حسابرسیو درون نبود آن توسط هیئت مدیره انجام شود و اساس آن هم مقایسهمنابع مصرف شده با بازده حاصل از آن است. اگر بخواهیم واحد حسابرسیداخلی را ارزیـابی کنیم با چهار سئوال اساسی روبروهستیم؛ آیـا به منظور حسابرسی داخلی هدف مشخصیتعریف شده است؟ آیـا دستیـابی بـه هدفهای حسابرسیداخلی موجب دستیـابی سازمان بـه هدفهای خود مـی‌شود؟آیـا کار حسابرسی داخلی آنچنان برنامـه‌ریزی شدهکه بـه هدفهای خود دست پیدا کند؟ آیـا حسابرسی داخلیدر عمل بـه اه خود رسیده است؟

شاخصهاییکه به منظور ارزیـابی عملکرد حسابرسی داخلی مـی‌توانیمبه کار بگیریم یکی زمان صرف شده به منظور حسابرسیـاست، دیگری هزینـه حسابرسی، وجود طرح حسابرسی وکارکنان و سطوح مـهارت آنـها، یـافته‌ها و پیشنـهادهای حاصل ازکار حسابرسی و در نـهایت واکنش سازمان بـه یـافته‌ها و پیشنـهادهایواحد حسابرسی از شاخصهای ارزیـابی عملکرد حسابرسیداخلی است.

 

ارباب‌سلیمانی‌

به‌طورمعمول واحد حسابرسی داخلی از کارهای خود گزارش تهیـه وارائه مـی‌کند و گزارش خود را حداقل بـه واحد رسیدگی شونده و بهرکنی کـه واحد حسابرسی را سرپرستی مـی‌کند، ارائه مـی‌دهد.از این رو مـی‌توان گفت کـه اظهارنظر و قضاوت واحدهای گیرندهگزارش، نوعی معیـار ارزیـابی عملکرد واحد حسابرسیداخلی هست و گزارش حسابرسی داخلی مبنای مـهمـی برایـارزیـابی واحد است.

 

مرادی‌نیـا

آنبخش از وظایف حسابرسان داخلی کـه به حسابرسی مالی مربوطاست معمولا‌ً توسط حسابرسان مستقل ارزیـابی مـی‌شود. اما درمورد سایر بخشـهای فعالیت حسابرسی داخلی، با توجهبه این‌که این فعالیت شرکت بازخوردی هست برای کلواحد اقتصادی، درون نتیجه اگر واحد اقتصادی بـه اه خود دست نیـابدو به‌خصوص اگر درون محیط رقابتی عملکرد خوبی نداشته باشد، قطعاًبخشی از آن بـه فعالیت حسابرسی داخلی مربوط مـی‌شودو حتما دید آیـا حسابرسان داخلی بموقع هشدارهای لا‌زمرا مطرح کرده‌اند و برای اصلا‌ح حرکت شرکت اقدامـی صورت داده‌اند یـاخیر.البته اظهارنظر روشن درون این زمـینـه نیـازمند تحقیقاست. این‌که درون حال حاضر چه تعداد از شرکتها واحد حسابرسی داخلیدارند، واحدهای حسابرسی داخلی بـه انجام چه وظایفیمشغولند، جایگاه سازمانی آنـها درون کجا قرار دارد و عملکرد آنـها چگونـهاست و وجود آنـها که تا چه اندازه بر عملکرد شرکت اثر دارد، همـه موضوعاتی استکه نیـاز بـه تحقیق دارد. بـه خاطر ندارم درون این زمـینـه تحقیقیـانجام شده باشد، لیکن سازمان بورس اوراق بهادار از این نوع تحقیقاتحمایت مـی‌کند.

 

ارباب‌سلیمانی‌

توسعهحرفه حسابرسی داخلی درون کشور مستلزم بسترسازی است. بایدبین تحقیقات دانشگاهی و محیط واقعی ارتباط برقرارشود. لا‌زم هست برای توسعه مفاهیم حسابرسی داخلی، سمـینارو دوره‌های آموزشی راه‌اندازی شود. بورس اوراق بهادار مـی‌تواندموضوع را درون دستور کار خود قرار دهد و الزاماتی را درون این زمـینـهمطرح کند. تشکیل انجمن حسابرسان داخلی به‌ویژه مـی‌تواندنقش بسیـار مـهمـی درون گسترش و هدفمند حرفه حسابرسی داخلیداشته باشد.

 

دکترنظری‌

مراقبتهایتخصصی و حرفه‌ای امری مـهم و اساسی به منظور انجامحسابرسی است. با توجه بـه این‌که دامنـه وظایف حسابرسان داخلیگسترده‌تر از حسابرسان مستقل است، آیین‌رفتار حرفه‌ای مـی‌تواندعامل مـهمـی درون حیـات این رشته باشد و به‌نظر من حتی دامنـهالزامات آیین‌رفتار حرفه‌ای حسابرسان داخلی ممکن استگسترده‌تر از حسابرسان مستقل باشد.

 

صفار

آیین‌رفتارحرفه‌ای ضامن بقای هر حرفه‌ای هست و این موضوع دیگرمختص حرفه حسابداری یـا پزشکی نیست و همـه حرفه‌ها رادربرمـی‌گیرد. بـه نظر من اصول مطرح شده درون آیین‌رفتارحرفه‌ای حسابرسان مستقل درون مورد حسابرسان داخلی هم صادق هست و تفاوت آن تنـها درون بحث استقلا‌ل است؛ بـه این معنی کـه حسابرسان داخلیچون درون استخدام هستند و باید منافع واحد اقتصادی متبوع خود را هم درنظر بگیرند، بنابراین از نظر استقلا‌ل شامل تعریف دیگریمـی‌شوند.

 

ارباب‌سلیمانی‌

شایداین تصور مطرح باشد کـه چون درون کار حسابرسی داخلی از تخصصهایگوناگون رشته‌های غیرحسابداری استفاده مـی‌شود، بعد بایدآیین‌رفتار حرفه‌ای آن دامنـه گسترده‌تری داشته باشد. بهنظر من این‌طور نیست و همـهانی کـه در محدوده فعالیتحسابرسی داخلی کار مـی‌کنند حسابرس داخلی نامـیده مـی‌شوندو آیین‌رفتار حرفه‌ای یکسانی همـه اعضای اینحرفه را مـی‌پوشاند و به عبارت دیگر آیین‌رفتار حرفه‌ایحسابرسان مستقل که تا حدود زیـادی پاسخگوی نیـاز حسابرسانداخلی است.

 

دکترکثیری‌

درامریکا قبل از این‌کهی بتواند بـه عنوان حسابرس داخلیفعالیت کند حتما آیین‌رفتار حرفه‌ای را بپذیرد.در آیین‌رفتار حرفه‌ای انجمن حسابرسان داخلی چهار اصلمشخص شده هست که عبارتند از: درستکاری، بیطرفی، رازداریو صلا‌حیت حرفه‌ای و در مقایسه با آیین‌رفتار حرفه‌ایحسابرسان مستقل، اصل استقلا‌ل حذف شده هست گرچه درون استانداردهای حسابرسیداخلی درباره آن صحبت شده است.

یکنکته اساسی درون آیین‌رفتار حرفه‌ای حسابرسان داخلیمطرح هست و آن این‌که هر حسابرس داخلی حتما استانداردهایحسابرسی داخلی کـه توسط انجمن حسابرسان داخلی وضع مـی‌شودرا رعایت کند. بـه نظر من با توجه بـه این‌که درون ایران هنوزاستانداردهای خاص حسابرسی داخلی تدوین نشده هست و ازطرفی فعالیت حسابرسی داخلی را سودمند تشخیص مـی‌دهیمبنابراین مـی‌توان توصیـه کرد کـه رعایت آیین‌رفتارحرفه‌ای حسابرسان مستقل به‌وسیله حسابرسان داخلی حداقل تازمانی کـه این حرفه انجمن و استاندارد و آیین‌رفتار حرفه‌ایخاص خود را نداشته باشد، مفید است.

 

مرادی‌نیـا

بحثدرباره آیین‌رفتار حرفه‌ای جنبه اجتماعی و فرهنگیـهم دارد. یعنی هر چه اخلا‌ق حرفه‌ای درون سایر حرفه ها،بیشتر رعایت شود قطعاً درون حرفه حسابرسی داخلی هم درجهرعایت اصول رفتار حرفه‌ای بیشتر خواهد شد. چون حسابرسیداخلی با سایر حرفه‌ها ارتباط فشرده دارد.برای این‌کهدرستکاری درون حرفه حسابرسی داخلی ارتقا پیدا کند بایدهزینـه عدم درستکاری را بالا‌ ببریم . درون کشورهای پیشرفتهشعاری وجود دارد کـه مـی‌گویند <درستکاری یک توصیـهاخلا‌قی نیست، راز ماندگاری است>. ولی اگر درون سایرحوزه‌ها اخلا‌ق حرفه‌ای رعایت نشود ، خیلی نمـی‌شوداز حرفه حسابرسی داخلی نیز انتظار سلا‌مت کامل داشت.

 

دکترنظری‌

ازهمراهی و مشارکت شما درون این بحث سازنده و پراهمـیت بسیـارسپاسگزاریم.

 

 

 

 




[hesabdarfo.tebyan.net - وبلاگ حسابدار_فا هویت از چه اجزایی تشکیل شده چگونه شکل گرفتهاست]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Fri, 14 Sep 2018 22:55:00 +0000